Mississippi Jones Act Injuries
Mississippi Jones Act Injuries Counter JavaScript Free Code JavaScript Free Code


۱۳۸۷ خرداد ۱۷, جمعه

یادداشت اول ایران نیوز

تاریخ پرفراز و نشیب ایران پر از اسطوره های حماسی است . فردوسی این حماسه سرای بزرگ ، به خوبی در کتاب خود به شاه بیت های این حماسه ی پر شکوه اشاره کرده است . آنگاه که «آرش» تمام جانش را در کمان می گذارد و تیری پرتاب می کند که در فراسوی مرز توران در دل درختی تنومند ، آرام می گیرد ؛ آنگاه که «کاوه» در مجلس ضحاک بر سرش فریاد می زند و مردم کوی و برزن را فرا می خواند و «درفش کاویانی» را بر پا می دارد و «فریدون» رهبری این جنبش را به دست می گیرد و آنگاه که «آریو برزن» و «بابک خرمدین» و «ابومسلم» و دیگران به پا می خیزند ؛ این پیام را به نسل های بعد انتقال می دهند که ایران کشوری است پاینده و مردم آزاده ای دارد که زیر بار ذلت نمی روند. شاهنامه این کتاب پر رمز و راز ، به خوبی بیان می دارد که همواره پهلوانان ، حافظ این مرز و بوم بوده اند و در مواقع حساس با کمک خود مردم ، ایران را از چنگال اهریمن نجات داده اند. پیام شاهنامه ، پیام خودباوری ، اتکا به نفس و ایمان و شجاعت است و فردوسی بزرگ ، اثری خلق کرده که سند هویتی ملت ایران است و بی شک خواندن و مطالعه شاهنامه یک وظیفه ملی است. این وظیفه ملی ، وقتی به سرانجام می رسد که همراه تعمق و تفکر پیرامون روزگار کنونی سرزمین مان باشد . به راستی روزگار غریبی است ! کشور 37 ساله امارات چنان در تار و پود سرزمین 7300 ساله ایران رخنه کرده که فریاد باشکوه «خلیج فارس» را در گلو خفه می کنند ! وقتی «شهرام همایون» درفش سرفراز «شیر و خورشید» را از اعماق تاریخ برپا می دارد و فریاد «ماهستیم» سر می دهد ؛ «افشین» های زمانه او را به خودروی «جاگوار» ی می فروشند تا مانع از قیام «فریدون» گردند. آن سوی میدان «رستم» که تا دیروز پرچم دار قیام بود ، به بیگانه می پیوندد و این بار آگاهانه کمر به قتل «سهراب» می بندد و درفش «شیر و خورشید» را که روزی بر سینه و روی میز می گذاشت ؛ «پرچم جناحی خاص» و گذاشتن آن بر روی میز را نشانه «جهان سوم» می داند . به راستی چگونه می شود که «یک جهان سومی» ناگهان «جهان اولی» می شود ! سوی دیگر میدان ، «غلامی» ایستاده که ناگهان با بانویی ایرانی ازدواج می کند و از برکت نام همسرش به شهرتی می رسد و به «ایران» می آید و چون بر می گردد ، «سناریو نویس» می شود ! گروه مسلحی که دستش به خون ملت ایران آلوده است به پا می خیزد و شریان حیاتی این مبارزه را به چالش می کشد و اقتصادش را با بن بست رو به رو می سازد. و در این میان کاوه ی این مبارزه ، با روحیه ای پولادین سوار بر مرکبی شکسته اما سرفراز و استوار ، همچنان درفش را به دوش می کشد و آرزو می کند که ای کاش «فریدون» تکانی به خود دهد و این جنبش را به سرانجام برساند. کاوه فریاد می زند : «بهارم دخترم از خواب برخیز ... شکر خندی بزن شوری برانگیز» و هر روز و هر روز این پیام را تکرار می کند . به ناگاه «هزار شاخه گل» از دامن بهار بر می خیزند و هسته خانواده ای را تشکیل می دهند که به سرعت به درختی تنومند تبدیل می شود. درختی که میوه هایش طعم «ماهستیم» را می دهند. در سکوت رسانه های فارسی زبان ، میوه های این درخت تنومند هر روز فریاد می زنند که «ما هستیم... ما هستیم» و این فریاد روز به روز رساتر می گردد تا برگی دیگر از کتاب شاهنامه شکل گیرد و دوباره ضحاک در دماوند به بند آید . آری «ماهستیم» و «کاوه» بداند که ما در کنارش نه در «جاگوار» که در همان «مینی بوس شکسته اش» هستیم.

هیچ نظری موجود نیست:

تظاهرات 7 تیر

page rank