وبلاگ تک نوشته
نوشته شده در جمعه بیست و چهارم خرداد 1387ساعت 15:14 توسط علی آزاد
از ولیعصر که به سمت شمال میرفتم به تقاطع اتوبان نیایش که رسیدم اولین چیزی که توجه منو جلب کرد اتوبوسی بود که خلاف جهت پارک کرده بود کمی که دقت کردم دیدم از داخلش افراد لباس شخصی و نظامی وارد و خارج میشن توی خیابان اسفندیار هم یک اتوبوس دیگه با همون رنگ و همون مشخصات واستاده بود در اونم باز بود ترافیک سنگینی به وجود اومده بود از لابلای ماشنهای توی خیابون رد شدم به سمت دیگه خیابون کمی که به سمت چهارراه نزدیکتر شدم دیدم هردو اتوبوس پلاک نیروی انتظامی دارن توی پیاده رو ضلع شمال شرقی چهار راه تعداد زیادی پلیس های ضد شورش جمع شده بودن ماشنهای گشت ارشاد هم کاملا پارکینگهای کنار خیابونهارو اشغال کرده بودن طرف مقابل خیابون هم وانتهای شاستی بلند نیروی انتظامی دیده میشد که پشت بعضی از اونها پتو هایی دیده میشد که این احتمال رو بوجود آورده بود که نکنه این بنده ای خدا از دیشب اونجا بودن از چهار راه که اومدم به سمت بالا هر دو طرف خیابون یک سری جوون هایی که ته ریش داشتن با لباسهای سیاه تجمع های سه چها رنفری داشتن یه ماشین سمند خاکستری با نمره شخصی کنار خیابون بدجوری داشت پارک میکرد یکی از راننده ها سوار ۲۰۶ بود بهش گفت این چه طرز پارک کردن راه و بند آوردی ؟ راننده پیاده شد ریش آنکادر شده لباس مشکی و کت شلوار طوسی یه بیسیم دستش بود گفت چی گفتی ؟ راننده ۲۰۶ تا بیسیم رو توی دست طرف دید گفت ببخشید فرمونشو پیچون طرف مقابل و رفت کمی اومدم جلوتر رسیدم به قسمت ورودی پارک ملت خیلی بیشتر شلوغ بود مردم هم بیشتر بودن نیروهای انتظامی حتی توی کوچه ها هم جمع شده بودن در حالت عادی جای پارک توی ولیعصر پیدا نمیشه امروز که دیگه اصلا جا نبود پلیس راهنمایی هم که اصلا اجازه پارک به هیچ کسی نمیداد مگر پلیس ها و پلیس شخصی ها دوربینمو از توی کیفم در آوردم عکس بگیرم یکی از پلیسها اومد گفت داری چیکار میکنی ؟ گفتم دارم عکس میگیرم گفت عکس گرفتن ممنوعه گفتم یعنی از پارک عکس گرفتن ممنوعه ؟ گفت نه از پارک ممنوع نیست الان ممنوعه برو فردا بیا عکس بگیر !؟ گفتم بچه شهرستانم امروز میخوام برگردم تبریز با زبان ترکی بهم گفت برای خودت دردسر درست نکن برگرد برو شهرتون !؟ خیلی شلوغی زیاده امیدوارم به خیر بگذره
از ولیعصر که به سمت شمال میرفتم به تقاطع اتوبان نیایش که رسیدم اولین چیزی که توجه منو جلب کرد اتوبوسی بود که خلاف جهت پارک کرده بود کمی که دقت کردم دیدم از داخلش افراد لباس شخصی و نظامی وارد و خارج میشن توی خیابان اسفندیار هم یک اتوبوس دیگه با همون رنگ و همون مشخصات واستاده بود در اونم باز بود ترافیک سنگینی به وجود اومده بود از لابلای ماشنهای توی خیابون رد شدم به سمت دیگه خیابون کمی که به سمت چهارراه نزدیکتر شدم دیدم هردو اتوبوس پلاک نیروی انتظامی دارن توی پیاده رو ضلع شمال شرقی چهار راه تعداد زیادی پلیس های ضد شورش جمع شده بودن ماشنهای گشت ارشاد هم کاملا پارکینگهای کنار خیابونهارو اشغال کرده بودن طرف مقابل خیابون هم وانتهای شاستی بلند نیروی انتظامی دیده میشد که پشت بعضی از اونها پتو هایی دیده میشد که این احتمال رو بوجود آورده بود که نکنه این بنده ای خدا از دیشب اونجا بودن از چهار راه که اومدم به سمت بالا هر دو طرف خیابون یک سری جوون هایی که ته ریش داشتن با لباسهای سیاه تجمع های سه چها رنفری داشتن یه ماشین سمند خاکستری با نمره شخصی کنار خیابون بدجوری داشت پارک میکرد یکی از راننده ها سوار ۲۰۶ بود بهش گفت این چه طرز پارک کردن راه و بند آوردی ؟ راننده پیاده شد ریش آنکادر شده لباس مشکی و کت شلوار طوسی یه بیسیم دستش بود گفت چی گفتی ؟ راننده ۲۰۶ تا بیسیم رو توی دست طرف دید گفت ببخشید فرمونشو پیچون طرف مقابل و رفت کمی اومدم جلوتر رسیدم به قسمت ورودی پارک ملت خیلی بیشتر شلوغ بود مردم هم بیشتر بودن نیروهای انتظامی حتی توی کوچه ها هم جمع شده بودن در حالت عادی جای پارک توی ولیعصر پیدا نمیشه امروز که دیگه اصلا جا نبود پلیس راهنمایی هم که اصلا اجازه پارک به هیچ کسی نمیداد مگر پلیس ها و پلیس شخصی ها دوربینمو از توی کیفم در آوردم عکس بگیرم یکی از پلیسها اومد گفت داری چیکار میکنی ؟ گفتم دارم عکس میگیرم گفت عکس گرفتن ممنوعه گفتم یعنی از پارک عکس گرفتن ممنوعه ؟ گفت نه از پارک ممنوع نیست الان ممنوعه برو فردا بیا عکس بگیر !؟ گفتم بچه شهرستانم امروز میخوام برگردم تبریز با زبان ترکی بهم گفت برای خودت دردسر درست نکن برگرد برو شهرتون !؟ خیلی شلوغی زیاده امیدوارم به خیر بگذره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر